سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : پنج شنبه 92/6/14 | 2:44 عصر | نویسنده : maryam

اشعار زیبای سهراب سپهری ....

من به سیبی خشنودم

و به بوییدن یک بوته بابونه 

 من به یک اینه یک بستگی پک قناعت دارم 

 من نمی خندم اگر بادکنک می ترکد

و نمی خندم اگر فلسفه ای ماه را نصف می کند

من صدای پر بلدرچین را می شناسم

رنگ های شکم هوبره را اثر پای بز کوهی را

خوب می دانم ریواس کجا می روید 

 سار کی می اید کبک کی می خواند باز کی می میرد

ماه در خواب بیابان چیست 

 مرگ در ساقه خواهش

 و تمشک لذت زیر دندان هم آغوشی

زندگی رسم خوشایندی است

زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ

پرشی دارد اندازه عشق 

 زندگی چیزی نیست که لب طاقچه عادت از یادمن و تو برود

زندگی جذبه دستی است که می چیند

زندگی نوبر انجیر سیاه در دهان گس تابستان است

زندگی بعد درخت است به چشم حشره

زندگی تجربه شب پره در تاریکی است 

 زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد

زندگی سوت قطاری است که درخواب پلی می پیچد

زندگی دیدن یک باغچه از شیشه مسدود هواپیماست

خبر رفتن موشک به فضا

لمس تنهایی ماه

فکر بوییدن گل در کره ای دیگر

زندگی شستن یک بشقاب است 

 زندگی یافتن سکه دهشاهی در جوی خیابان است

زندگی مجذور اینه است

 زندگی گل به توان ابدیت

زندگی ضرب زمین در ضربان دل ما

زندگی هندسه ساده و یکسان نفسهاست

هر کجا هستم باشم 

 آسمان مال من است 

 پنجره فکر هوا عشق زمین مال من است 

 چه اهمیت دارد

گاه اگر می رویند

قارچ های غربت ؟

 من نمی دانم که چرا می گویند : اسب حیوان نجیبی است کبوتر زیباست 

 و چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست 

 گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد

چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید

واژه ها را باید شست

واژه باید خود باد ‚ واژه باید خود باران باشد

چترها را باید بست 

 زیر باران باید رفت

فکر را خاطره را زیر باران باید برد

با همه مردم شهر زیر باران باید رفت

دوست را زیر باران باید برد

عشق را زیر باران باید جست 

 زیر باران باید با زن خوابید

زیر باران باید بازی کرد

زیر باران باید چیز نوشت حرف زد نیلوفر کاشت

 زندگی تر شدن پی در پی

زندگی آب تنی کردن در حوضچه کنون است

رخت ها را بکنیم

آب در یک قدمی است

روشنی را بچشیم

(سهراب سپهری)




  • آموزش الکترونیک
  • آی آر آی بی
  • سامان
  • کمپ 98
  • کد موسیقی برای وبلاگ