سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : شنبه 92/9/16 | 11:15 عصر | نویسنده : maryam

سر تا پای‌ خودم‌ را که‌ خلاصه‌ می‌کنم، می‌شوم‌ قد یک‌ کف‌ دست‌ خاک‌ 

کـه‌ مـمـکـن‌ بـود یـک‌ تـکـه‌ آجـر بــاشـد تـوی‌ دیــوار یـک‌ خـانـه

یا یک‌ قلوه‌ سنگ‌ روی‌ شانه‌ یک‌ کوه

یا مشتی‌ سنگ‌ریزه، ته‌ته‌ اقیانوس؛

یا حتی‌ خاک‌ یک‌ گلدان‌ باشد؛ خاک‌ همین‌ گلدان‌ پشت‌ پنجره

یک‌ کف‌ دست‌ خاک‌ ممکن‌ اسـت‌ هـیچ‌ وقت

هیچ‌ اسمی‌ نداشته‌ باشد و تا همیشه، خاک‌ باقی‌ بماند، فقط‌ خاک

اما حالا یک‌ کف‌ دست‌ خاک‌ وجود دارد که‌ خدا به‌ او اجازه‌ داده‌ نفس‌ بکشد

ببیند، بشنود، بـفـهـمـد، جـان‌ داشته‌ باشد. 

وای، خدای‌ بزرگ! من‌ چقدر خوشبختم. من‌ همان‌ خاک‌ انتخاب‌ شده‌ هستم 

همان‌ خاکی‌ که‌ با بقیه‌ خاک‌ها فرق‌ می‌کند

الهی توفیقم ده که بیش از طلب همدردی, همدردی کنم...

بیش از آنکه مرا بفهمند, دیگران را درک کنم

پـیـش از آنـکـه دوسـتم بدارند, دوست بدارم

زیرا در عطا کردن است که می ستانیم و در بخشیدن است که بخشیده می شویم




  • آموزش الکترونیک
  • آی آر آی بی
  • سامان
  • کمپ 98
  • کد موسیقی برای وبلاگ